زشت ولی بامزه؛ لبوبو از کجا آمده؟

چرا لبوبو محبوب شد؟
فضای مجازی به خصوص اینستاگرام مملو از تصاویر اینفلوئنسرهایی است که در حال آنباکس کردن جعبههای شانس خود هستند. فیلمها همه یک مضمون دارند، اینفلوئنسرها مقابل دوربین قرار میگیرند، چند بار به جعبه ضربه میزنند، در دلشان یکی از رنگهای این عروسک را آرزو میکنند. در جعبه را باز میکنند، حالا نوبت بازکردن و به گفته خودشان آنباکس کردن است. صدای جیغ و فریادی از خوشحالی به گوش میرسد و عروسک بیمصرف میرود که در گوشهای خاک بخورد.
تیدا دختر نوجوانی است که بیش از 20 عروسک لبوبو دارد. او میگوید: «هر کدامشان حس خاصی دارند. در کل بامزهاند». این زشت بامزه باعث شده تا تیدا هر روز علاقه بیشتری برای به دست آوردنش داشته باشد. «با من زندگی میکند و نزدیکترین دوستم است.» این حرفها را رویا هم میزند. او دانشجوی زبان فرانسه و از شیفتگان این زشت بامزه است. او میگوید: «میدانم که این عروسک هیچ کاری انجام نمیدهد، سن ما هم سنی نیست که علاقهمند باشیم عروسک برایمان بخندد یا گریه کند. انرژی، حس و بانمک بودن مهم است.» به نظر رویا عروسکی که مشخص نیست انسان است یا خرگوش و موش، بانمک است. او هر ماه برای خرید یکی از آنها هزینه میکند. ولی هنوز موفق به دریافت سری انرژی-یکی از انواع پرطرفدار این عروسک- نشده است. «عروسکهای جعلی و فیک در بازار زیاد است. قیمت عروسکهای فیک حدود 300 تا 400 هزار تومان و حتی گاهی پایینتر هم هست، اما تقلبیها پشمالو نیستند.»
وقتی محصولی معمولی ستاره میشود
شیوا محمودی روانشناس با بیان اینکه قیمت این عروسک اصلاً با خود این عروسک تناسبی ندارد، میگوید: «وقتی محصولی محبوب میشود بیشتر از اینکه کالای مصرفی باشد، یک نماد اجتماعی است. تجربه در مورد کالاهایی از این دست نشان داده که این محصولات فقط هیجانات کوتاه مدتی را برای مصرفکنندگان دارند.» این روانشناس در تحلیل عروسکهای لبوبو به چند عامل روانشناختی اشاره میکند: «اولین و مهمترین عامل قدرت شبکههای اجتماعی است. در تیک تاک و اینستاگرام اینفلوئنسرها کسانی هستند که به سراغ این محصول رفتهاند. آنها میتوانند یک محصول معمولی را به یک ستاره تبدیل کنند.
عروسک را در دست میگیرند و یک چالش با آن به راه میاندازند و بعد ما میبینیم که همه از این عروسکها میخرند و دانه به دانه این بستهبندیها را باز میکنند تا به رنگ مورد علاقهشان برسند و چالش را ادامه میدهند. دومین عامل از نظر روانشناختی اثر تودهای است؛ وقتی که اینفلوئنسرها در اینستاگرام این چالشها را قرار میدهند، انگار همه در حال خرید این محصول هستند. افراد ناخودآگاه احساس میکنند که اگر آن را تهیه نکنند از قافله عقب میمانند.» به اعتقاد محمودی؛ استراتژیهای بازاریابی و عرضه محدود، لبوبو را به یک پدیده فرهنگی تبدیل میکند. «کمبود مصنوعی تکنیک فروش لبوبوست.
یعنی در بعضی از فروشگاهها تعداد محدودی از این عروسکها را قرار میدهند و میگویند که بزودی تمام میشود و باید زود بخرید.» این روانشناس میگوید: «عامل بعدی نوستالژی بودن این عروسکهاست. شبیه به حال و هوای بچگی هستند.» محمودی با تأکید دوباره درباره عدم تناسب بین محصول و قیمت میگوید: «ارزش واقعی این عروسکها با قیمتشان تناسب ندارد و میتوانیم بگوییم حباب مصرف ایجاد شده که بعد از مدتی میترکد.
اما نکته مهم این است که لبوبو برای نسل زد بخشی از سبک زندگی شده است. آنها به دنبال هویتسازی از طریق محصولات خاصند، بنابراین لبوبو را به عنوان نمادی از فردیت و خلاقیت پذیرفتهاند. این عروسک کوچک، بهراحتی با مد و استایل ترکیب میشود. عرضه محدود و تنوع طرحها، حس انحصاری و خاص بودن را به خریداران میدهد و تولیدکنندگان هم با استفاده از ظرفیت هنرمندان دنیا با معرفی انواع نسخههای جدید، هم تقاضا را برای دریافت افزایش میدهند و هم حس خاص بودن را در میان علاقهمندان آن تقویت میکنند.»